امام اي مدظله العالي :
دو هفته پيش شهيد کاظمي پيش من آمد و گفت از شما دو درخواست دارم:
يکي اينکه دعا کنيد من روسفيد بشوم، دوم اينکه دعا کنيد من شهيد بشوم.
گفتم شماها واقعاً حيف است بميريد؛ شماها که اين روزگارهاي مهم را گذرانديد،
نبايد بميريد؛ شماها همهتان بايد شهيد شويد؛ وليکن حالا زود است و هنوز کشور و
نظام به شما احتياج دارد. بعد گفتم آن روزي که خبر شهادت صياد را به من دادند،
من گفتم صياد، شايستهي شهادت بود؛ حقش بود؛ حيف بود صياد بميرد.
وقتي اين جمله را گفتم، چشمهاي شهيد کاظمي پُرِ اشک شد،
گفت: انشاءاللَّه خبر من را هم بهتان بدهند!
فاصلهي بين مرگ و زندگي، فاصلهي بسيار کوتاهي است؛ يک لحظه است.
ما سرگرم زندگي هستيم و غافليم از حرکتي که همه به سمت لقاءاللَّه دارند.
همه خدا را ملاقات ميکنند؛ هر کسي يک طور؛ بعضيها واقعاً روسفيد خدا را ملاقات ميکنند،
که احمد کاظمي و اين برادران حتماً از اين قبيل بودند؛ اينها زحمت کشيده بودند
نکته : محمدعلي نجفي شهردار سابق تهران همسرش را به ضرب گلوله از پاي در آورد،
اين ننگ رو چه کساني براي جامعه ي اسلامي ما که خون هزاران هزار شهيد روي
خاکش ريخته شده رو پديد آورده ،کدام جريان منحرفي داره نظام اسلامي مون رو
به قهقرا مي بره؟؟ يک روز روحاني همدان
يک روز امام جمعه ي کازرون و قتل ميترا استاد (شديم زمان اوايل انقلاب که گروهک
منافقين مردم بي گناه مذهبي رو ترور مي کرد).
فقط يک کلام : خدايا به خوبان درگاهت برسون امام مظلوم و غريب ما رو .
اللهم عجل لوليک الفرج
پ ن : دلمون براي وبلاگ تنگ شده بود
درباره این سایت